صبح خوبیه. هوای ابری و مرطوب و کمی سرد.
دوباره باروون خواهد زد امروز.
اون عدسی که دیشب درست کردم برا حدود سی و پنج نفر بس شد. کمی بیشتر حتی. برا همکادای سمیرا تو کانون هم کشیدم.
همکارا کلی حال کردن. خوشمزه شده بود.
با حدود پونزده هزار تومن مواد اولیه برا سی و پنج نفر صبحونه آماده شد. یعنی نفری حدود 450 تومن! با پول نون (نصف سنگک یا بربری) میشه دست بالا با نفری هزار تومن یه صبحونه مشتی داد. بعد این بچه های مدرسه ما مجبورن برن از بوفه مدرسه ساندویچ آشغال کتلت بگیرن 2000 تومن که سیرشونم نمی کنه.
بچه هایی که تو فقر اقتصادی و البته فرهنگی دارن دست و پا می زنن. چی میشه سرنوشت اینا؟
تو گوشه کارگاه به آشپزخونه کوچیک درست کردم. اگه مدیریت اجازه بده می خوام توش برا بچه ها صبحونه درست کنم گشنه نمونن.
البته سرایدار و نیروهای خدماتی شاکی خواهند شد چون بچه ها دیگه از اونا نخواهند خرید!
معادله بدیه. برا سیر کردن بچه ها باید کاری کنی که در نتیجه اون سرایدار و خدماتی ها ضرر مالی کنن.
هر طرفو درست می کنی از اون یکی طرف می زنه بیرون.
درباره این سایت